روزانه يک قتل خانوادگي در کشور اتفاق ميافتد. قتلهاي خانوادگي درحالي 30 درصد کل قتلها را به خود اختصاص داده اند که در بسياري از پروندهها قاتلان به دليل مسائل ناموسي، خيانت و اختلافات مالي مرتکب قتل شده اند و در بيش از 90 درصد اين جنايتها از چاقو به عنوان آلت قتل استفاده شده است. دراين ميان، مصرف شيشه و توهمات ناشي از آن در وقوع همسرکشي که بيشتر قربانيان آن زنان بوده اند نقش مهمي داشته است.
به گزارش مهر، قتلهاي خانوادگي 30 درصد قتلهاي کشور را به خود اختصاص داده است. اين جنايتها در دسته بندي قتلهاي کشور بيشترين آمار را به خود اختصاص داده است. اين جنايتها هر روز تکرار ميشوند و انگيزه در وقوع آنها متفاوت است. بيشتر قربانيان زنان هستند و مهمترين آلت قتاله در آن کارد آشپزخانه است.قاتلان خانوادگي پس از قتل از کرده خود ابراز پشيماني ميکنند اما ديگر دير است و آنها در تصميم لحظه اي دست به اين جنايت زده اند.کافيست سري به دادگاه کيفري بزنيد تا با قاتلاني رو به رو شويد که با پابند و دستبند در انتظار محاکمه هستند. اين قاتلان به اتهام قتل اعضاي خانواده شان دستگير شده اند و اغلب آنها همسرکش هستند. سالها قبل قاتلان خانوادگي مردان خانواده بودند اما حالا زنان هم به اين دسته از قاتلان اضافه شده اند.
از کشتن شوهرم پشيمان نيستم
زن جوان وقتي مقابل افسر پليس نشست، لب به اعتراف گشود. من شوهرم را کشتم چون حقش بود. او بايد کشته ميشد. سه سال با او زندگي کردم اما يک روز خوش نداشتم. اين اواخر هم متوجه شدم که با زنان و دختران ديگر هم در ارتباط است. از او خواستم تا مرا طلاق بدهد اما قبول نکرد. به همين خاطر تصميم به قتل گرفتم و او را با سم سيانور کشتم. حالا هم از کار خود پشيمان نيستم.اما کاش طلاقم ميداد تا حالا زنده بود.
همسرکشي مهمترين قتل خانوادگي
سرهنگ هادي مصطفايي، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي در اين باره به خبرنگار مهر ميگويد: 30 درصد قتلهاي کشور را قتلهاي خانوادگي تشکيل ميدهند که بيشترين قتلها مربوط به همسرکشي است. البته در همسرکشي هم مردان بيش از زنان دست به جنايت ميزنند.قاضي نورالله عزيزمحمدي رئيس شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران نيز بر اين موضوع تاکيد دارد و معتقد است؛ زنان کمتر از مردان مرتکب قتل همسران خود ميشوند و در صورت ارتکاب قتل کمتر خودشان مرتکب قتل ميشوند و بيشتر با کمک شخص سوم شوهران خود را ميکشند.وي ادامه ميدهد: مردان در اثر عصبانيت لحظه اي مرتکب قتل ميشوند اما زنان با برنامه ريزي دست به قتل ميزنند و در اغلب قتلها ابتدا همسران خود را بيهوش ميکنند.
زنان معتقدند اگر همسرانشان به آنها اجازه ميدادند که طلاق بگيرند هيچگاه دست به جنايت نميزدند. طي سالهاي اخير مصرف شيشه و توهمات ناشي از آن در وقوع همسرکشيها بي تاثير نبوده است. مصرف کنندگان شيشه پس از مدتي دچار توهم سوءظن ميشوند و وقتي در دادگاه ميايستند ميگويند به تصور اينکه همسرانشان خيانت کرده اند دست به اين جنايت زده بودند.
مادرم را کشتم تا راحت زندگي کنم
دختر نوجوان با جثه اي کوچک پشت در دادگاه ايستاده بود. دستانش به دستبند به هم گره خورده بود. به اتهام همدستي در قتل مادرش قرار است محاکمه شود. در فاصله چند متري او سه پسر نوجوان نيز با لباسهاي آبي سرمه اي زندان ايستاده اند.ليلا هرازگاهي نيم نگاهي به آنها ميکند و سريع نگاهش را از آنها ميدزدد. سراعش ميروم. پشيماني در چشمانش ديده نميشود و با خونسردي به تشريح جنايت ميپردازد." مادرم آزادي مرا سلب کرده بود. آخرين بار وقتي متوجه شد با پسري ارتباط دارم، تلفن همراهم را گرفت. براي اينکه بتوانم آزادي خود را به دست بياورم تنها راهي که پيش رويم بود، اين بود که آنها را به قتل برسانم به همين خاطر موضوع را با پسر مورد علاقه ام در ميان گذاشتم و او با همدستي دو تن از دوستانش مادرم را کشت اما در کشتن پدرم ناکام ماندند."فرزندکشي، برادر يا خواهر کشي و قتل والدين از ديگر جنايتهايي است که در گروه قتلهاي خانوادگي قرار ميگيرد. در اين جنايتها بيشتر انگيزههاي ناموسي، اعتياد و اختلافات مالي مطرح است. در اين جنايت هم اعتياد حرف اول را ميزند و فرزندان و يا والدين معتاد به خاطر عوارض اعتياد دست به قتل ميزنند.
اغلب قتلها بدون نقشه قبلي است
قاضي حسين اصغرزاده رئيس شعبه 113 دادگاه کيفري هم در اين زمينه ميگويد: انگيزه و علل اين دست قتلها از دو جهت قابل بررسي است. دسته اول بحث قتلهاي اتفاقي که در پي خشونت موجود در خانوادهها به وجود ميآيد که در بسياري اوقات يک درگيري ساده و به دنبال آن يک ضرب و جرح و زد و خورد عادي و بدون هيچ انگيزه قبلي اتفاق ميافتد که متهم هيچگاه حتي به فکرش هم نميرسيده اين درگيري ممکن است منتهي به قتل شود. در اين دست درگيريها آلت قتاله معمولا همان وسايل خانه است مانند چاقو و قيچي و اجسامي که درهنگام يک درگيري خانگي پرتاب ميشود يا از آن به عنوان جسم سخت و نوک تيز براي آسيب رساندن به مقتول استفاده ميشود. در دسته دوم ما با قتلهايي مواجه هستيم که با طرح نقشه قبلي و با انگيزههاي روشن به مرحله اجرا ميرسد. اين دست قتلها معمولا در پي رابطه نامشروع همسر و افشا شدن آن نزد ديگري، اختلاف فرزندان با والدين اتفاق ميافتد. وي ادامه داد: در قتلهايي که معمولا پس از افشاي رابطه نامشروع همسر به وقوع ميپيوندد واکنش آقايان و زنان کاملا متفاوت است. هنگامي که اتهام رابطه نامشروع متوجه خانم باشد بيشتر اوقات منجر به قتل ميشود. چرا که واکنش زنان به مسئله خيانت متفاوت است. حال آنکه مردان به خاطر مسئله تعصب و آبرو به جاي اثبات جرم و حل مسئله معمولا به آخرين راه و بدترين راه که همان قتل است روي ميآورند.
دستگاههاي ديگر وارد عمل شوند
علي حسيني، وکيل دادگستري معتقد است که دستگاههاي زيادي در پيشگيري از قتلهاي خانوادگي نقش دارند، او در اين زمينه ميگويد: معمولا ارگانها و نهادهاي دولتي و غير دولتي فراواني درگير اين معضل ميشوند. دستگاه قضا و نيروي انتظامي معمولا بعد از وقوع جرم به اين جرائم رسيدگي ميکنند اما بازهم با عملکرد قاطع در برخورد با مجرمان و نحوه صحيح اجراي قوانين درميزان بروز اين جرائم بيتاثير نيست.
نقش رسانه هم غير قابل چشم پوشي است؛ چرا که يک آگهي ساده و کوتاه بازرگاني منجر به اقناع مخاطب براي خريد کالا ميشود. حال با در نظر گرفتن نقش فرهنگي و تاثير يک فيلم و سريال که ساعتها و گاهي ماهها پخش ميشود، ميتوان آن را خيلي تاثيرگذار دانست.
در بسياري از فيلم و سريالها بهطور مثال همان فيلمها و سريالهاي تلويزيوني معضلات مطرح ميشود اما راه حل و فرجام اين معضلات به روشني گفته نميشود. مثلا اعتياد و به دنبال آن مشکلات خانوادگي و اجتماعي به تصوير کشيده ميشود اما در روند داستان برآيند و نتيجه اين ناهنجاري در خانواده و اجتماع مورد بررسي قرار نميگيرد.
از سويي شاهد هستيم که پرداختن به اصول اخلاقي در فيلمها و سريالهاي ايراني بسيار کم رنگ شده است. براي مثال ميبينيم که در ديالوگ شخصيتهاي اصلي داستان مکالمهها با سلام آغاز نميشود. وي ادامه داد: بيشتر خانوادههايي که زندگي آنها در اين داستانها به تصوير کشيده ميشود انسجام ندارند. طلاق و پراکنده زندگي کردن اعضاي يک خانواده خيلي معمولي به تصوير کشيده شده و به نوعي مسئله طلاق عادي به نظر ميرسد حال آنکه تمام اينها خود ضد تبليغهايي بسيار تاثيرگذار براي مخاطبان اين آثار به شمار ميآيد.
از سويي نقش نهادهاي فرهنگي ديگر که از ابتداي هر فرد دخيل هستند بايد مورد توجه قرار گيرد. نقش فرهنگسازي نهادهاي آموزشي مانند مدارس و مساجد و بخش فرهنگ و البته از سويي ديگر نقش و رسالت فرهنگي مراکز مشاوره براي رسيدگي به مشکلات زوجين خيلي مهم است. متاسفانه در سالهاي اخير عمر زندگي مشترک رو به کاهش رفته است که مشاهده شده مراکز مشاوره هم به اين معضل دامن ميزنند و در روند جلسات مشاوره قطع زندگي مشترک با طلاق را توصيه کردهاند که اين خود مهر تاييدي است بر سهل انگاري بسياري از مشاوران خانواده و روانشناسها در هنگامي که ميتوانند با راهحلهاي ساده دريچههايي اميدي را در آن زندگيهاي مشترک باز کنند.
حال با توجه به وقوع روزانه يک قتل خانوادگي به نظر ميرسد که توجه به اين دسته از جنايتها بيشتر احساس ميشود زيرا قاتلان در محلي مرتکب قتل ميشوند که پليس و دستگاه قضايي هيچ اقدامي براي پيشگيري نميتواند انجام دهد و اقدامات فرهنگي بهترين نقش را در پيشگيري دارد./ابتکار
نظرات شما عزیزان:
|
+| نوشته شده توسط سولدوزلو در پنج شنبه 2 مهر 1393برچسب:
ندای آذربایجان,
همسرکشی,
قتل خانوادگی,
متهم,
قاتل,
کشتن مادر,
کشتن پدر,
قتل اعضای خانواده,
اعتیاد,
بی بندوباری,
مشاوره,
زندگی مشترک,
طلاق,
اقدام به قتل,
خیانت,
و ساعت